پنج تا دوست بودند قدِ هم, اندازه ی هم , هم سن هم , اما…. هر کدام یک شکل بودند.
خاتون صبح تا شب مامان بازی می کرد. خاکون خاک بازی می کرد . هوارون هوار می زد. کش مکشون دعوا می کرد. نخود هر آشون هم فضول محله بود .
به آن ها می گفتند: پنج اون.
یک روز پنج اون توی کوچه بازی می کردند که یک دفعه…..
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.