یکی که اخمو است و با دنیا قهر است و فکر می کند هیچ کس با او دوست نیست, چه می کند؟
اخم هایش را باز می کند؟…. نه
می رود به این و به آن می گوید بیایید با من دوست باشید؟…. نه
سعی می کند خودش را از نگاه دیگران پنهان کند؟….نه
نمی تواند . هر طرف بچرخد یکی آنجاست. پس چه می کند؟ به کارهایش ادامه می دهد تا جهان برای او به پایان برسد. نه البته راه های دیگری هم هست. شاید جایی در جهان کسی یا چیزی در انتظار اوست. مهم این است که حرکتی به خودش بدهد. شاید به درد چیزی خورد و اخم هایش را باز کرد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.